گزارش مطالعات انستیتو پاستور ایران درباره تب های راجعه همه گیر (منتقله به وسیله شپش)؛

 

سخنرانی دکتر بیوک سیدیان در پنجمین کنگره پزشکی ایران؛ مهرماه 1335، رامسر

 

تب راجعه بیماری است عفونی که عامل بیماری‌زای آن اسپیروکت و عامل آن شپش و کنه می‌باشد. علائم بالینی آن از نظر حملات متناوب تب با فواصل بدون تب می‌باشد گرچه حقاً می‌بایستی بیماری براساس مولد یعنی اسپیروکت تقسیم بندی شود ولی عادتاً از نظر اپیدمیولوژی آن را براساس ناقل تقسیم‌بندی کرده‌اند یعنی تب راجعه به وسیله شپش و تب راجعه به وسیله کنه. روی این هر دو موضوع انستیتو پاستور ایران مطالعات فراوانی کرده و سال‌ها قسمتی از فعالیت‌های علمی این مؤسسه را اشغال کرده است.

تب راجعه به وسیله کنه ‌را همکار گرامی آقای دکتر شمسا به عرض کنگره خواهد رسانید. اینجانب نتیجه کارهای انستیتو پاستور را درباره تب راجعه به وسیله شپش به عرض می‌رسانم.

وضعیت تب راجعه در طبیعت- تب راجعه منتقله به وسیله شپش بر خلاف سایر تب های راجعه فرم‌آندمیک ندارد یعنی موقعی در اثر پیش آمدهای طبیعت مثل جنگ و عدم وسایل زندگی این بیماری به شکل اپیدمی یا پاندمی در می‌آید و پس از آن به کلی محو می¬شود بدون اینکه ما بتوانیم انسان حامل اسپیروکت یا شپشی را که حامل این باشد به دست آوریم.

اینکه آیا بعد از خاموش شدن اپیدمی این اسپیروکت کجا است و مخزن ویروس و چطور می‌شود که بعد از یک غیبت کبری مجدداً رجعت می‌نماید نکاتی است که باید امعان نظر کرد.

مطالعاتی که تاکنون انجام گرفته است- در جنگ اول جهانی این بیماری اپیدمی درآمد و بعد از آن در فواصل بین دو جنگ سکوت کامل حکم فرما بود در جنگ اخیر این بیماری همه‌گیر شد و در سال‌های 23-24-25 در ایران افزایش را پیدا کرد به طوری‌که تا اواسط سال 26 طول کشید و بعد از آن تا به امروز به طور کلی محو شده است.

مطالعات کلیه مؤسسات علمی دنیا منحصر به دوران اپیدمی بود و هیچ یک از مؤسسات علمی کوچکترین نمونه از این اسپیروکت را بعد از خاموش شدن اپیدمی در دست نداشتند که بتوانند روی آن تحقیقاتی بنمایند. ورود آقای دکتر بالتازار به ایران موقعی بود که هنوز اپیدمی اخیر تب راجعه در این سرزمین خاموش نشده بود؛ به راهنمایی ایشان انستیتو پاستور ایران سعی کرد که به هر طریق که شده این سوش را در این مؤسسه حفظ نموده تا بتواند در روی آن تحقیقات و بررسی های لازمه را انجام دهد.

ما می‌دانیم که دوره تکامل طبیعی اسپیروکت در زمان اپیدمی از شپش به انسان و بالعکس می‌باشد و هیچ بشری به خود اجازه نمی‌دهد که منحصراً برای نگهداری سوش یک یا چند نفر را آلوده نماید در این صورت پس چه باید کرد؟

شرایطی که ما برای نگهداری سوش به وجود آوردیم:

1- انتخاب حیوان- پیدا کردن نوزاد دام‌های لابراتوار حساس به خصوص خرگوش که یکی از شاهکارهای مطالعات لابراتواری بوده و مدیون بخش تجسسات علمی انستیتو پاستور ایران می‌باشد ما را بر آن داشت که مطالعات خودمان را در این موضوع به خصوص ادامه دهیم.

دوره بیماری طولانی و کثرت اسپیروکت در خون و بالاخره سهولت تغذیه شپش انسان روی نوزاد خرگوش به ما اجازه داد که این دام اخیر را برای نگهداری سوش‌های‌مان انتخاب کنیم.

2- پرورش و آلوده کردن شپش- در تابستان حرارت لابراتوار برای نگهداری شپش کافی است در صورتی که در زمستان داشتن یک گرمخانه 30 درجه ضروری است. از نقطه نظر تغذیه ما ناچارا شپش‌ها را روی بدن خود غذا می‌دادیم و بسا اتفاق می‌افتاد که هر دفعه 5-10 دسته و هر دسته 60-100 شپش روزانه دو دفعه روی ما غذا می‌خوردند. بدیهی است این کار چندان مطبوع نبود ولی خطری نیز برای ما در بر نداشت زیرا شپش آلوده به هیچ وجه به وسیله نیش و مکیدن قادر به انتقال بیماری نیست. ناگفته نماند که خون خرگوش نوزاد به تنهایی برای ادامه حیات شپش کافی نیست بلکه ما شپش را منحصراً یک دفعه روی خرگوش نوزاد آلوده می‌ساختیم و برای دفعات دیگر از بدن و خون خودمان به آن‌ها غذا می‌دادیم. بالاخره ما توانستیم در لابراتوار شپش آلوده را تا 28 روز نگهداری کنیم در صورتی که سایرین این مدت را بیش از 22 روز نتوانسته‌اند. آلوده کرده شپش سالم با مکیدن خون خرگوش آلوده کاری بود سهل و ساده در صورتی که برای عکس این قضیه می‌بایستی له شده شپش آلوده را به خرگوش نوزاد تزریق نمائیم.

تکامل اسپیروکت پیش شپش انسان- عده از منصفین را عقیده بر این است که ابداً دوره منفی در بدن شپش از نقطه نظر اسپیروکت موجود نیست یعنی همیشه در بدن شپش اسپیروکت دیده خواهد شد در صورتی که شارل نیکل و همکاران او را عقیده بر خلاف این است. انستیتو پاستور ایران نیز در خلال تجربیات فراوان عقاید این آخری‌ها را تایید می‌نماید و صدها تجربه نشان داده که تا قریب 36 ساعت اول خون شپش آلوده دارای اسپیروکت مرئی است در صورتی که تا روزهای 7، 8 و 9 ابداً عامل بیماری به فرم اسپیروکت در له شده شپش آلوده دیده نمی‌شود و بعد از آن تا 22 روز خون همیشه دارای اسپیروکت است. تنها این دوره را انستیتو تا 28 روز تایید می‌نماید و ناگفته نماند که شپش آلوده در تمام دوره حیاتش قادر به انتقال بیماری است و این که ماکزیمم این دوره را در 28 روز محدود می‌کنیم علتش آن است که به هیچ وجه موفق نشدیم بعد از تغذیه با غذای آلوده بیشتر از این مدت شپش را نگهداری کنیم و از بیان این مطلب نیز ناگزیریم که بر حسب مطالعات هیستولوژی اخیر که روی شپش آلوده به عمل آمد معلوم شد که دوره منفی ابداً وجود ندارد.

تکامل اسپیروکت روی نوزار خرگوش- خون خرگوش نوزاد در مدت کمی پس از تلقیح زیر جلدی دارای اسپیروکت می‌باشد و این مدت بستگی به مقدار اسپیروکت تلقیح شده دارد در صورتی که به مقدار زیاد عامل بیماری به خرگوش نوزاد تلقیح شده باشد پس از یک دقیقه در خون او اسپیروکت دیده خواهد شد.

مقدار این اسپیروکت در خون خرگوش رو به تزاید است که حداکثر وفور آن روز چهارم یا پنجم می‌باشد و پس از آن‌که مقدار اسپیروکت در بدن خرگوش به حد ماکزیمم رسید یک مرتبه ناپدید شده و خرگوش بر حسب ظاهر سالم به نظر می‌رسد. اکثراً رجعت بیماری نزد خرگوش نوزاد نیست ولی نادراً رجعت دوم و حتی سوم نیز دیده شده است.

در کالبد شکافی حیوان که روز چهارم یا پنجم تلقیح به عمل می‌آید مشاهده می‌شد که طحال بزرگتر از حد طبیعی است و ممکن است به 5 برابر حجم خود برسد ناگفته نماند که این بیماری برای خرگوش کشنده نبوده و بیماری به خودی خود بهبودی می‌یافت و کالبد شکافی دام‌ها پس از قربانی نمودن آن‌ها بوده است.

آزمایش‌های تجربی روی سایر دام‌های لابراتوار- به غیر از خرگوش نوزاد که عموماً برای نگهداری سوش به کار برده می‌شد ما سوش‌های خود را روی موش خانگی Souris grise، موش سفید بزرگ Rat، موش سفید کوچک S blanches و خوکچه هندی و حتی تعدادی از جوندگان وحشی و میمون آزمایش کردیم؛ در نتیجه معلوم شد که خرگوش و خوکچه هندی فقط نوزاد آن‌ها حساس ولی بالغین مقاومند در صورتی‌که سایر دام‌های آزمایش شده چه بالغ و چه نوزاد نسبت به این اسپیروکت حساس بوده‌اند. نتیجه‌ مهم دیگری که از این آزمایش‌ها به دست آمد این بود که در تمام مدت تجربیات که 7 سال طول کشید پیوسته سوش‌های حفظ شده دارای حساسیت بیماری زائی ثابت بودند و کوچکتری تغییری در آن‌ها پیدا نشد.

تعداد سوش‌های حفظ شده- چنانکه قبلاً نیز به استحضار رسید هیچیک از مؤسسات علمی دنیا نتوانسته‌اند سوش اسپیروکت تب راجعه با شپش را نگهداری نمایند ولی انستیتو پاستور ایران موفق گردید 25 سوش مختلف را در فواصل متفاوت از انسان به خرگوش و از خرگوش به شپش انتقال دهد و تمام خواص آن‌ها را بررسی نماید درنتیجه معلوم گردید خواص این 25 سوش مختلف متحدالشکل بوده و کوچکترین تفاوتی از یکدیگر نداشته‌اند.

ابتدا ما 22 سوش از این 25 مورد را مدت محدودی نگهداری کردیم ولی چون دیدیم که خواص آن‌ها یکنواخت و مشابه هستند لذا از 22 تای آن‌ها صرف‌نظر کرده و سه سوش دیگر را قریب 18 ماه به وسیله پاساژ متناوب روی خرگوش نوزاد و شپش نگهداری نمودیم مجدداً نظر به ثابت ماندن کلیه خواص بیولوژیگی و پاتوژنی و یکسان بودن سوش‌ها از نظر خواص و مخصوصاً از نقطه نظر صرفه‌جویی در مصرف زیاد خرگوش نوزاد از دو سوش دیگر نیز صرف‌نظر کرده و فقط با یک سوش مطالعات خود را ادامه دادیم.

این سوش منحصر به فرد در تمام دنیا که در انستیتو به اسم RXXIII نامیده شد مدت هفت سال مورد تحقیقات و مطالعه قرار گرفت. در این مدت 7 سال با وجود پاساژ روی دام‌های مختلف کوچکترین تغییری (از قبیل بیماری زائی مقاومت مصونیت یکنواخت بودن سیر بیماری نزد دام‌های مختلف) پیدا نکرد.

مشاهدات روی انسان- در دوران اپیدمی اخیر موقعی که انستیتو مشغول جمع آوری سوش بود سعی کرد از بیماران مخصوصاً از کسانی که از آن‌ها سوش جدا می‌شد مشاهدات بالینی و اطلاعات اپیدمیولوژی دقیقی به دست آورد و همچنین در دوران 7 سال مطالعه حوادث آزمایشگاهی سبب شد که چند نفر از ما و همکاران انستیتو را مبتلا نماید. ما مشاهدات مربوطه را دقیقاً از نظر اپیدمیولوژی و آزمایشگاه و کلینیکی تنظیم کردیم پس نتایج این مشاهدات تجربی را با آنچه که در دوران اپیدمی به دست آمده بود مقایسه کردیم و پس از آن که به یکنواخت بودن آن‌ها اطمینان پیدا کردیم نتایجی که به دست آمده بود استخراج و ذیلاً به استحضار می‌رسانیم:

تاثیر فصول مختلف- در تجربیاتی که در فصول مختلف به عمل آمده به این نتیجه رسیدیم که حدت بیماری زایی اسپیروکت در پاییز بیشتر از زمستان است و این موضوع به اندازه ای روشن است که اشخاصی که در اوایل زمستان به طور حادثه آلوده شده بودند تقریباً مقاومت نشان می‌دادند. بعضی اوقات مقاومت مطلق و در مواردی که مقاومت کامل نبود حمله‌های این نوع بیماران خیلی کوتاه فاصله بین دو حمله طولانی‌تر و تعداد اسپیروکت در خون بی‌نهایت کم بوده است.

ناگفته نماند که این تغییر ویرولانس بر حسب فصل منحصراً نزد انسان بوده و نزد دام‌هایی که مورد آزمایش قرار می‌گرفتند ویرولانس سوش و تظاهرات بیماری همیشه یکنواخت بوده است.

دوره نهفتگی- قبل از ما دوره نهفتگی تب راجعه منتقله با شپش را نزد انسان 2-10 روز می‌دانستند ولی آنچه که تجربیات محدود به ما نشان داد دوره کمون بیماری هیچوقت از 3 روز کمتر و از 7 روز بیشتر دیده نشد علاوه بر این آزمایش‌های تجربی روی دام‌ها نشان داد که کمی و زیادی دوره نهفتگی بستگی به مقدار اسپیروکت تلقیح شده دارد و همچنین نزد بیمارانی که دوره کمون آن‌ها کوتاهتر بوده در خون آن‌ها مقدار اسپیروکت زیادتری مشاهده می‌شد حقاً می‌توانیم این نتیجه را بگیریم که تغییرات دوره کمون بستگی به مقدار اسپیروکت تلقیح شده دارد.

مصونیت – مطالعات تجربی به ما نشان داده که دام‌های تلقیح شده در مقابل سوش اولیه مقاومت مطلق دارند خواه این سوش در حمله اولیه تب به دست آمده باشد و خواه در حملات بعدی و هنگام رجعت تب ولی مقاومت دام‌ها در مقابل سوش‌های دیگر نسبی است در چند مورد به خصوص و محدود که نزد همکاران مبتلای خود آزمایش به عمل آمد به این نتیجه رسیدیم که شخصی که به تب راجعه مبتلا شده در مقابل همان سوش و مشتقات آن یعنی سوش‌های حمله‌های مختلف مقاومت مطلق خواهد داشت در صورتی که در مقابل سایر سوش‌ها که دارای مبداء مختلف هستند حساس می‌باشد.

بحث:

آیا بین اسپیروکت منتقله به وسیله شپش و اسپیروکت منتقله به وسیله کنه خویشاوندی موجود است؟ بدون اغراق تا آنجایی که اطلاعات ما اجازه می‌دهد می‌توانیم ادعا کنیم که لابراتوار ما از نقطه نظر پرورشگاه انواع کنه‌ها و اسپیروکت‌های مختلف منحصر به فرد است و اگر یک سوش نوظهوری در اقصی نقاط گیتی به وسیله محققین به دست آمده باشد در اسرع اوقات در دسترس ما قرار خواهد گرفت و باز با این که مدت هفت سال این سوش منحصر به فرد اسپیروکت اپیدمی در دست ما بود متاسفانه نتوانستیم به این سوال پاسخ داده باشیم.

در این که ضمن مطالعات خودمان موفق شدیم که چند دفعه اسپیروکت کنه را به شپش انتقال دهیم و حتی در یک سوش به خصوص توانستیم اسپیروکتی که تکیه گاه اصلی آن دائماً کنه بوده مدت 3 ماه در حدود هفت پاساژ از شپش به حیوان و به بالعکس انتقال دادیم ولی چون از یک طرف به هیچ وجه نتواستیم عکس این قضیه را ثابت کنیم و از طرف دیگر چون نتیجه مثبت تجربیات فوق خیلی محدود بود لذا ناچاریم بالصراحه اقرار کنیم که روابط بین دو اسپیروکت برای ما مجهول و موضوع موتاسیون قابل بحث و مخزن ویروس اپیدمی در دوران خاموشی نامعلوم می‌باشد و امیدواریم شاید روزی بتوانیم این نقطه تاریک را که سال‌ها برای روشن شدن آن فعالیت کرده‌ایم برای جهانیان روشن نماییم.

در خاتمه به عرض حضار محترم می‌رسانیم که برای این مطالعات فقط در قسمت تب راجعه منتقله به وسیله شپش دام‌های زیر به مصرف رسیده است.

خرگوش بالغ (سر) خرگوش نوزاد (سر) موش سفید بزرگ نوزاد (سر) موش سفید بزرگ بالغ (سر)
32 8340 491 1308
موش سفید کوچک بالغ (سر) موش سفید کوچک نوزاد (سر) انواع جوندگان وحشی میمون
129 8 183 2
جمعا 10492 سر

 

 

آخرین بروزرسانی: 1403/08/23